ابنبابشاذ ابوالحسن طاهر بن احمداِبْنِ بابْشاذ، ابوالحسن طاهر بن احمد (د ۴۶۹ق/۱۰۷۶م)، از بزرگترین علمای نحو در مصر میباشد. [۱]
ابن انباری، عبدالرحمان، نزهةالالباء، ج۱، ص۴۳۲، قاهره، ۱۲۹۴ق/۱۸۷۴م.
[۲]
ذهبی، محمد، سیر اعلامالنبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، ج۱۸، ص۴۳۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
۱ - اصلاصل او را از دیلم دانستهاند. [۳]
ابن خلکان، وفیات، ج۲، ص۵۱۵.
۲ - خانداننام نیای وی این انتساب را تأیید میکند، زیرا بابشاذ از نامهای کهن فارسی است. خاندان وی که گویا تجارت مروارید میکردند، به مصر رفتند و در آنجا اقامت گزیدند. [۴]
قفطی، علی، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۹۵، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۳ - تحصیل علمابن بابشاذ خود نیز به عنوان تاجر مروارید از مصر به بغداد رفت، از این رو به جوهری نیز شهرت یافته است. وی در بغداد کسب علم کرد، [۵]
ذهبی، العبر،به کوشش فؤاد سید، ج۳، ص۲۷۱، کویت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
[۶]
ذهبی، محمد، سیر اعلامالنبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، ج۱۸، ص۴۳۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
اما از سبب روی آوردن او به علم در کتابهای تراجم سخنی نیامده است. شاید در بغداد، آوازه نظامیه (تأسیس در نیمه دوم سده ۵ق/۱۱م.) این تاجر جوان را مجذوب خویش ساخته باشد.۴ - دوران خلافت المستنصرابن بابشاذ پس از چندی به مصر بازگشت و در دوران خلافت المستنصر فاطمی (۴۲۰-۴۸۷ق/۱۰۲۹-۱۰۹۴م) در دیوان انشاء عهدهدار تصحیح مراسلات دیوانی گردید، به گونهای که تا نامهای از نظر او نمیگذشت، فرستاده نمیشد. [۷]
قفطی، علی، ج۲، ص۹۵، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۸]
ابن خلکان، وفیات، ج۲، ص۵۱۶.
وی در این سمت مستمری خوبی دریافت میکرد و علاوه بر این از سرپرستی امرا اقراء (= آموزش قرآن و زبان عربی) در مسجد عمرو بن عاص نیز مقرری داشت [۹]
قفطی، علی، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۹۵، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۰]
ابن تغری بردی، النجوم، ج۵، ص۱۰۵.
و اوقات فراغت خویش را به عبادت و مطالعه میگذرانید.۴.۱ - تالیف تعلیقه در نحوگویا در همین اوقات بود که به نوشتن تعلیقه خود در نحو پرداخت که گویند اگر بازنویسی میشد، به ۱۵ مجلد بالغ میگردید. [۱۱]
قفطی، علی، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۹۶، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۲]
ابن خلکان، وفیات، ج۲، ص۵۵.
این تعلیقه که گویی از لوازم شغل تصحیح مراسلات در دیوان شده بود، پس از او تا سه چهار نسل به جانشینانش واگذار شد؛ ابتدا به شاگردش ابوعبدالله محمد بن برکات سعیدی، سپس به ابومحمد عبدالله بن بری و بعد از وی به شیخ ابوالحسین نحوی رسید. هر یک از ایشان، این تعلیقه را به جانشین خویش میبخشید و او را بر حفظ و نگاهداری آن سفارش میکرد.قفطی گوید: آنگاه که من در حلب بودم و خبر فوت شیخ ابوالحسین نحوی به من رسید، یکی از افراد مورد اعتماد خویش را به قاهره فرستادم و از او خواستم تا این تعلیقه را به هر قیمتی که باشد و نیز کتاب تذکره ابوعلی را، برای من تهیه کند. وی چون بازآمد، خبر داد که این دو کتاب به تصرف پادشاه مصر الملک الکامل ناصرالدین (۵۷۶ - ۶۳۵ق/۱۱۸۰- ۱۲۳۸م) در آمده است. [۱۳]
قفطی، علی، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۹۶، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۵ - اساتیدگویند ابن بابشاذ نزد ابویعقوب یوسف نجیرمی (۳۴۵-۴۲۳ق/۹۵۶-۱۰۳۲م) درس خواند، [۱۴]
فروخ، عمر، تاریخالادب العربی، ج۳، ص۱۷۷، بیروت، ۱۹۸۱م.
اما گویا بیش از همه، از قاسم بن محمد واسطی [۱۵]
یاقوت، ادبا، ج۱۷، ص۵.
[۱۶]
سیوطی، بغیةالوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۲۶۲، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
کسب علم کرده است.یاقوت [۱۷]
یاقوت، ادبا، ج۱۷، ص۵.
گوید چون واسطی در مصر مسکن گزید، ابن بابشاذ خواهر او را به زنی گرفت و کمر به خدمت استاد بست و از او ادب آموخت. و نیز آنگاه که خطیب تبریزی (۴۲۱-۵۰۲ق/۱۰۳۰- ۱۱۰۸م) به مصر رفت، ابن بابشاذ چندی نزد او به آموختن لغت پرداخت. [۱۸]
ابن خلکان، وفیات، ج۶، ص۱۹۳.
در اینکه خطیب تبریزی در عنفوان جوانی به مصر سفر کرده است، جای تردید نیست، اما نکته قابل تأمل اینجاست که ابن بابشاذ در آن زمان، خود عهدهدار شغل حساسی در دیوان انشا و نیز مسئول اقراء در مسجد عمروبن عاص بود.۶ - شاگرداناز جمله شاگردان ابن بابشاذ میتوان از محمد بن برکات سعیدی (۴۲۰-۵۲۰ق/۱۰۲۹-۱۱۲۶م) و نیز ابوالقاسم بن فحام نام برد. [۱۹]
ذهبی، محمد، سیر اعلامالنبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، ج۱۸، ص۴۳۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
[۲۰]
ابن خلکان، وفیات، ج۷، ص۷۶.
۷ - زهدوی در اواخر عمر زهد پیشه کرد، از کار تصحیح کناره جست و داروندار خویش را فروخت و با کمترین مایه در حجرهای که در مسجد عمرو بن عاص قرار داشت، عزلت گزید. [۲۱]
یاقوت، ادبا، ج۱۲، ص۱۸.
[۲۲]
قفطی، علی، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۹۷، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۲۳]
ابن خلکان، وفیات، ج۲، ص۵۱۶.
در سبب تزهد وی داستانی نقل کردهاند که در منابع به گونهای مفصل، مضبوط است.۸ - مرگمرگ او به صورت غریبی اتفاق افتاد و گویا بر اثر سقوط از پشتبام مسجد جامع درگذشته است. [۲۴]
ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۸، ص۳۰۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
[۲۵]
یاقوت، ادبا، ج۱۲، ص۱۸.
[۲۶]
یاقوت، ادبا، ج۱۲، ص۱۹.
[۲۷]
قفطی، علی،انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۹۷، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۲۸]
سیوطی، بغیةالوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۱۷، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
ابن خلکان نقل میکند که خود قبر او را زیارت کرده و تاریخ وفات وی را از روی سنگ قبری که بالای سر او قرار داشت، خوانده است. [۲۹]
ابن خلکان، وفیات، ج۲، ص۵۱۶.
۹ - آثاراز او جز آثاری در نحو بر جای نمانده است. گویا بزرگترین اثر وی، تعلیقهای است که پیش از این بدان اشاره شد. این تعلیقه را نحویان بعد از وی تعلیقالغرفة یا الغرفة نامیدهاند. [۳۰]
سیوطی، بغیةالوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۱۷، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
از جمله کتابهایی که برای وی برمیشمارند المقدمة و شرح آن، شرحالجمل زجاجی، شرحالنخبة [۳۱]
ابن انباری، عبدالرحمان، نزهةالالباء، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳، قاهره، ۱۲۹۴ق/۱۸۷۴م.
[۳۲]
یاقوت، ادبا، ج۱۲، ص۱۹.
[۳۳]
قفطی، علی، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۹۵، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و شرح کتابالاصول ابن سراج [۳۴]
ابن خلکان، وفیات، ج۲، ص۵۱۵.
[۳۵]
یافعی، عبدالله، مرآةالجنان، ج۳، ص۹۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴- ۱۳۳۹ق.
است.۹.۱ - کتب موجودآنچه اینک در دست است، عبارت است از: ۱. مقدمة ابن بابشاذ یا المقدمة المُحْسِبة (یا المُحَسّبة) فی فن العربیة در نحو، مشتمل بر ۱۰ باب. وی در این کتاب علم نحو را اینگونه معرفی میکند: «علم نحو، علمی است که از کتاب خدا و نیز کلام فصیح به کمک قیاس و استقراء استنباط میشود و غرض از آن شناخت کلام صحیح از ناصحیح است». نسخ خطی این کتاب در کتابخانههای بزرگ دنیا محفوظ است و بروکلمان ۱۶ نسخه خطی از آن را یاد کرده است. این مقدمه، توسط ابن عصفور علی بن مؤمن (د ۶۶۳ق/۱۲۶۵م) تلخیص شد. [۳۶]
حاجی خلیفه، کشفالظنون، ج۲، ص۱۶۱۲، استانبول، ۱۹۴۱م.
۲. الجمل الهادیة فی شرح المقدمة الکافیة، وی این کتاب را در شرح مقدمه، به رشته تحریر درآورده است و بروکلمان، به ۱۰ نسخه از آن در ۲ روایت اشاره میکند. علاوه بر شرحی که خود ابن بابشاذ بر مقدمه نوشته، شروح دیگری نیز بر آن نوشتهاند، از آن جمله است: عمدة ذوی الهمم علی المحسبة فی علمی اللسان و القلم، تألیف علی بن محمد بن سلیمان بن هطیل (د ۸۰۰ق/۱۳۹۷م)؛ الحاصر لفواید مقدمة طاهر، تألیف یحیی بن حمزة بن علی علوی (د ۷۴۹ق/۱۳۴۸م)؛ اللمع الکاملیة فی شرح مقدمة ابن بابشاذ، تألیف عبداللطیف بن ابیبکر ابن احمد شرجی (د ۸۰۲ق/۱۳۹۹م) به نظم؛ شرح مقدمة ابن بابشاذ، تألیف عبداللطیف بن یوسف بن محمد بغدادی (د ۶۲۹ق/۱۲۳۲م)؛ شرح مقدمة ابن بابشاذ، تألیف احمد بن عثمان بن ابی بکر زبیدی بصیبص (د ۷۶۸ق/۱۳۶۷م) ۳. شرح الجمل الکبیرة، اصل کتاب از عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی (د ۳۳۹ق/۹۵۰م) در اصول نحو است. بروکلمان به ۴ نسخه خطی آن اشاره میکند. ۱۰ - فهرست منابع(۱) ابن انباری، عبدالرحمان، نزهةالالباء، قاهره، ۱۲۹۴ق/۱۸۷۴م. (۲) ابن تغری بردی، النجوم. (۳) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م. (۴) ابن خلکان، وفیات. (۵) حاجی خلیفه، کشفالظنون، استانبول، ۱۹۴۱م. (۶) ذهبی، محمد، سیر اعلامالنبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م. (۷) ذهبی، العبر، به کوشش فؤاد سید، کویت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م. (۸) سیوطی، بغیةالوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. (۹) فروخ، عمر، تاریخالادب العربی، بیروت، ۱۹۸۱م. (۱۰) قفطی، علی، انباهالرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. (۱۱) یافعی، عبدالله، مرآةالجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴- ۱۳۳۹ق. (۱۲) یاقوت، ادبا. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنبابشاذ»، ج۳، ص۹۲۵. |